در تاریخ نبرد عربی با رژیم اشغالگر صهیونیستی، هیچگاه ملت سربلند فلسطین، آن غرور، همت، کرامت و پیروزیای که در کنار عربها، آزادگان، مسلمانان و معتقدان به انسانیت در ماجرای انتفاضه قدس و نبرد غزه بعد از جسارت رژیم صهیونیستی در کوچاندن ساکنان محله "شیخ جراح" احساس کردند را نچشیده بودند.
بنابراین، دستاورد راهبردی حماسه غزه و قدس شریف چیست؟
و دستاوردهایی که ملت فلسطین در جریان حماسه جاودان رمضان رقم زد، کدام است؟
۱. نبرد قدس که نام "شمشیر الاقصی" به خود گرفت، درخشش و جلای مسئله فلسطین را به آن بازگرداند و یک بار دیگر همه جهان را بدان مشغول ساخت و آن را از رواقهای شوراهای سازمان مللی خارج و به شکل یک جنبش جهانی بزرگ، به محلهها و شهرهای بزرگ جهان منتقل ساخت تا به مسئله همه انسانیت تبدیل گردد، درست همانطور که شمشیر قدس توانست جایگاه شایسته مسجد الاقصی را در فرهنگ سیاسی محلی، ملی و بینالمللی بازیابد و آن را به محوری برای نبرد با دشمنان و اشغالگران متجاوزی تبدیل سازد که سرزمین فلسطین را اشغال کردند، ملت آن را خوار ساختند و عزت همه فلسطینیان را زیر پا نهادند.
در مقابل، شمشیر قدس، آرایشی که صورت رژیم صهیونیستی را زیبا جلوه میداد و از آن تصویر یک بره آرام و یک کشور دموکراتیک ساخته بود که به حقوق بشر احترام میگذارد، پاک و آن را رسوا کرد و چهره آن را به عنوان یک قدرت ظالم معرفی کرد که کودکان و زنان را در خانههایشان به قتل میرساند، خشک و تر را میسوزاند و بدون اینکه هیچ کشور، یا قانون، یا دادگاه بینالمللی نسبت به ارتکاب چنین جنایتهایی واکنش نشان دهند، با خونسردی مردم را به قتل میرساند. اما حماسه غزه، پرده از قلبها کنار زد و نقابی را از صورت شیطان صهیونیستی برانداخت که زشتیهای پنهان شده او در پشت دروغهای رسانههای گمراه کننده را پوشانده بود. این حماسه، سکوت جهان کر و لال و سرسپردگی کشورهای پست عربی و موافقت آنها با معاملات و سازشهای ذلیلانه با رژیم صهیونیستی را رسوا کرد.
۲. شمشیر الاقصی، این باور را در میان عام و خاص و خرد و کلان و در سطح بدنه و افق فکری و عینی سیاسی و عقیدتی داخلی و بینالمللی ایجاد کرد که ایده زوال "اسرائیل"، امری ممکن است و اینکه آمادگی برای نبرد آینده، حتما با هدف همین آزاد سازی سرزمینهای اشغالی و این هدف پاک صورت خواهد گرفت نه برای قبول راه حل میانه. این باور وقتی عمیقاً تثبیت شد که امام خامنهای و سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود بیان داشتند که حتما شخصاً در قدس شریف نماز خواهند خواند.
۳. حماسه غزه، دروغ حاکمان بنی صهیون به مردم خود را نشان داد و آنها را به عنوان حاکمانی شکست خورده، نیرنگباز و دروغگو معرفی کرد که نمیتوانند امنیت زندگی شهروندانشان و در نتیجه زندگی ایمن آینده آنها در سرزمین غصبی را تأمین کنند. خانم دکتر ادلیت وایزمن، استاد تاریخ دانشگاه عبری گفت: « ای رهبران اسرائیل! ما را فریب دادید، شما دروغگوئید. اسرائیل میسوزد و موشکهای غزه همچون باران بر همه شهرها فرود میآید، و حتی فراتر از آن اتفاق میافتد، اما شما همچنان دروغ میگوئید و دروغ میگوئید و اسرائیل را از شکستی به شکست دیگر رهنمون میشوید. در جنگ جولای ۲۰۰۶، شکست زشتی را در برابر حزب الله متحمل شدید و کمیته حقیقتیاب وینوگراد را برای کشف حقیقت درباره آن شکست تشکیل دادید، و مشخص شد که شما با ذلت و عار در برابر حزب الله شکست خوردید و اسرائیل در آن دوره به فروپاشی بسیار نزدیک شده بود و اگر جان بولتون، سفیر وقت دائم آمریکا در سازمان ملل متحد با همکاری حمد بن جاسم، وزیر امور خارجه قطر که به دیدار حزب الله رفت و برای آتشبس میانجیگری کرد، شما را نجات نداده بودند، [شما فرو میپاشیدید]. پس از جنگ جولای نیز دست به ۲۳ مانور نظامی زدید و گفتید که از اشتباهات جنگ جولای درس گرفتیم و آن اشتباهات تکرار نخواهد شد، اما میبینیم که امروز، اسرائیل میسوزد، فرودگاهها بسته و بنادر قفل شده است و ۸۰% مردم ما در پناهگاهها هستند و همه چیز متوقف است، اما جز اظهارات ناامید کننده و ذلیلانه از نتانیاهو و بنی گانتس وزیر دفاع و گادی ایزنکوت رئیس ستاد مشترک ارتش، چیز دیگری نمیشنویم. ای رهبران اسرائیل، فریبکاری دیگر بس است، دروغگویی بس است. به شکست اعتراف کنید. حالِ غزه که این است، اگر با دیگر دشمنانمان مانند حزب الله و ایران وارد جنگ شویم، وضعیت چگونه خواهد بود؟
۴. حماسه قدس شریف و غزه مقاومت باعث شد که اختلافات میان رهبران رژیم صهیونیستی، احزاب آن، ژنرالهای رژیم و گروههای مختلف مردم عمیقتر شود. این اختلافات به گونهای افزایش پیدا کرد که بر همگان آشکار شد و رسانههای آنها به آن پرداختند تا در نتیجه، اختلافات داخلی میان آنها عمیقتر شود و دستپاچگی آنها به دعوت به بازنگری در روندها و انتخابها و راهبردهای ویرانگر تبدیل گردد، امری که تأثیر ویرانگر آن، دامن خودشان و سلامت و امنیت شهرکنشینان را گرفت و این وضعیت احتمالا تا از بین رفتن ثبات دولتی در آینده ادامه خواهد داشت به طوری که شهرکنشینان یهودی اعتماد به امکان ادامه ثبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی و همچنین سلامت فضاهای توسعه و سرمایه گذاری در آن را از دست خواهند داد. همه اینها در نهایت، کار را به مهاجرت معکوس و بحرانهای اجتماعی نفسگیر در داخل "اسرائیل" خواهد کشاند و در این حالت، تنها ارائه یک شاخص کافی است تا حجم ناتوانیای که این رژیم غاصب بدان رسیده است را درک کنیم، چرا که در هر سه روز از جنگ، بیش از ۹۰۰ میلیون دلار خسارت دید و حتی امکان ارائه آب و غذا و امکانات اولیه به شهرکنشینانی که به پناهگاهها رفته بودند را نیز نداشت.
۵. در این جنگ، توصیفی که سید حسن نصرالله از این دشمن غاصب صهیونیستی ارائه داده بود که آن را "سستتر از خانه عنکبوت" خوانده بود، به اثبات رسید، به ویژه اینکه نصرالله در آن سخنان خود بر ناتوانی این رژیم در ایستادگی، بقا، دوام، مقابله یا حفظ یکپارچگی رژیمش یا قدرت حکومتش تأکید کرده بود.
این امر وقتی خود را نشان داد که بیش از ۸۰% از صهیونیستها در پناهگاههای غیرایمن سکونت گزیدند، ضمن اینکه قربانیان آن را صدها نفر شمردهاند و همینطور است وقتی که موشکها به هر بخشی از سرزمین فلسطین اشغالی میرسند که ارتشهای رژیم صهیونیستی در آن متلاشی شدند و تلفات و خسارتهای سنگینی بر آنان وارد آمد و شکست و ناتوانی و سستی آنان به اثبات رسید و عنوان "اسطوره ارتشی که شکست نمیخورد" از ایشان سلب شد.
۶. کامل شدن پیروزی رسانهای محور مقاومت [از دیگر دستاوردهای شمشیر الاقصی است] به طوری که رسانههای محور مقاومت توانستند معادلات گمراه سازیهای رسانهای گذشته را که پیشتر دشمن صهیونیستی توانست در آن به پیروزی برسد و در مقایسه با طرف فلسطینی، دستاوردهای متعددی را در آن به نام خود ثبت کند، ناکام سازند و این بار، ائتلاف مقاومت توانست در نبرد تصویر و لنز و دوربین به پیروزی برسد و از طریق آن، بعد انسانی مقاومت را در برابر چهره خونین دشمن به تصویر بکشد، ضمن اینکه تصاویر پیروزیها و شادیهای مردمی و همچنین افزایش سطح اعتماد و رضایت مردمی از رهبران مقاومت و دستاوردهای آنها را منعکس ساخت، این در حالی است که خود و کشورشان در معرض دردها و زخمها و ویرانیهای بسیار قرار دارند و شهیدان زیادی را نیز تقدیم کردهاند اما در مقابل، این رسانهها توانستهاند ترس و فرار سربازان صهیونیست و هدف قرار گرفتن آنها با موشکهای "فجر" و "کورنت" و شکست اراده آنها و همچنین ضعیف شدن صدای فرماندهان نظامی و سیاسیشان را به تصویر بکشند. رسانههای مقاومت، تصویر و خبر را با اقتدار، به شکلی حرفهای، با دقت تمام و کمال، در فرصت مناسب، به شکل مناسب و با حجم و تأثیر مطلوب منتشر میکنند، به ویژه اینکه در لحظه توقف جنگ، نوآوری به خرج داده و تصویر موشکهای شلیک شده که همزمان با ترساندن صهیونیستها، آسمان تل آویو را زینت داد، به تصویر خوشههایی تبدیل ساختند که با شادی و سرور آسمان غزه را زیبا ساخت.
۷. شمشیر الاقصی همچنین میزان قدرت پایگاه عمومی مقاومت، بزرگان و فرماندهان آن و نیز همراهی مردمی با آن و همبستگی مردم با مقاومت و همراهی با آن در مشکلات را در انعکاس فرهنگ افتخار به وابستگی به جنبشهای مقاومتی به تصویر کشید، امری که روح جدیدی را در جوانان دمید که آنها را به سمت رقابت در مسیر همکاری در راه مقاومت سوق داد و مادران و پدران را تشویق کرد تا فرزندانشان را به مسیر مقاومت و جنبشهای مقاومتی وارد سازند و همین موضوع، بر گستره دایره خانوادههای شهدا افزود، چرا که آنها به تعداد فرزندان و خویشاوندان شهیدشان افتخار میکنند و فلسفه شهادت به طور کلی در فلسطین و به صورت خاص در غزه، به امری پسندیده و به یک ارزش افزوده تبدیل شد.
پایگاه مردمی مقاومت به خارج از مرزهای فلسطین نیز گسترش یافت و به دورترین نقاط شرق و غرب و دورترین اندیشهها و فلسفهها خواه چپگرا باشد یا راستگرا، دینی باشد یا سیاسی و یا انسانی، رسید و بدین ترتیب، مقاومت توانست کمربندی را به دست آورد که به اقدامات آن در حوزه اندیشهای، فلسفی، اخلاقی و انسانی مشروعیت میبخشد، ضمن اینکه حامیانی را کسب کرد که با ارائه سلاح، تجهیزات، تخصص و پول از او حمایت میکنند و بدین ترتیب، مقاومت توانست یک پایگاه جهانی، حامیان جهانی، طرفداران جهانی، مدافعانی سرسخت، مبلغانی کارکشته و شهیدان زنده بسیاری را به دست آورد.
۸. شمشیر قدس، معادله جدیدی را در سایه معادلات توازن نبرد رقم زد و آن، معادله توازن ترس است، به طوری که این حماسه آشکار، معادلات نبرد را تغییر داد و موازنههای قدرت را به نفع مقاومت تغییر داد و نیروی مقاوم فلسطینی را به تصمیم گیرندگانی تبدیل کرد که نه میترسد و نه عقب مینشیند و بلکه برعکس، بر در پیش گرفتن راه آزاد سازی مسلحانه سرزمین خود اصرار میورزد، در حالی که سرباز صهیونیست بر جان خویش میترسد و سلامت جسمانی خود را ایمن نمیبیند و به فرماندهان نظامی خود اعتماد ندارد و دیگر احساس برتری نظامی یا فناورانه نمیکند و به کارآمدی گنبد آهنین نیز اعتماد ندارد و امروز، بسیاری از آنها از سربازی اجباری سر باز میزنند همانطور که قوانین نظامبخش به "کشورشان" را زیر پا میگذارند و امروز از مرگ حتمی هراسناکند.
۹. تغییر معادله نبرد، لزوما به دورههای مانورهای آموزشی اکتشافی نظامی کنونی و آزمون تجربی آن پایان میدهد تا در نهایت، به امتحانی سرنوشت ساز در درس آزاد سازی سراسر سرزمین و رقم زدن پیروزیهای همه جانبه موعود و یکسره کننده تبدیل شود.
۱۰. شمشیر الاقصی میزان قدرت و صبر ملت سرسخت فلسطین و باور همگانی آنها به خط مقاومت را به اثبات رساند. این گزینه در جانها و عقلهای جوانان نوظهور و باورمند ساختن آنها با استفاده از الگوی جوانان پیروز، توانمند، فعال و خلاق، ریشه دوانده است.
۱۱. شمشیر قدس به نابودی پروژهها و طرحهایی که برای تجزیه گروههای مقاومت تدوین شده بودند، کمک کرد و در تلاش برای ضعیف ساختن کشورهای محور این پروژهها و مشغول ساختن آنها به دشمنان حاشیهای برآمد، ضمن اینکه آنها را به جنگهای داخلی یا بینالمللی تحمیلی مانند جنگ علیه "داعش" یا گفتگوها و بحثهای حاشیهای مانند آنچه که در عراق، سوریه، لبنان، یمن و ایران میگذرد، مشغول ساخت. باید گفت که پروژهها و طرحهایی که به شکست رسیدهاند، از سوی محور شرارت اطراف خلیج [فارس] و محور صهیونیستی - آمریکایی کلید خوردهاند تا مانع از تقویت و همبستگی کشورهای مذکور شوند تا نتوانند همه تلاشها و امکانات و توانمندیهای خود را برای مقابله با این دشمن غاصب صهیونیستی به کار بگیرند، امری که با عنوان "دور ساختن دشمنان" از آن یاد میشود.
۱۲. بازیابی ارکان وحدت و همبستگی فلسطینی و ربط دادن یکپارچگی نگاهها با مشکلات و اهداف و سپس ربط دادن هر دوی اینها به تنها وسیله ضامن تحقق رؤیای ایجاد کشور مورد نظر که مبارزه مسلحانه ستون آن را تشکیل میدهد، همراه با تلاش برای تبدیل کردن این تنهایی و فعالیت جزیرهای به یکپارچه سازی عملیاتها و هماهنگ ساختن آن در چارچوب فرماندهی مشترک. به ویژه اینکه قدرت همبستگی فلسطینیان را در وحدت مواضع و تحرکات ساکنان مناطق ۱۹۴۸ یا تحرکات برادران آنها در قدس و کرانه باختری و نوار غزه و اردوگاهها و همچنین در میان فلسطینیانی که در دیگر کشورها پراکنده هستند، دیدیم. در نتیجه، دیگر شعاری جز شعار حق فلسطینیان در همه سرزمینشان را نخواهیم شنید و دیگر سخنی جز "یک ملت" و "یک جغرافیا" و اشغالگرانی مستکبر و از کمان در رفته که تنها یک شعار دارند، نخواهیم شنید: "اتحاد صفوف، راه آزاد سازی سرزمین".
۱۳. شمشیر الاقصی، یک نسل فلسطینی و عربی و مسلمان و انسانی مبارز و مقاوم جدید را به جای نسل نکبتی ایجاد کرد که فرهنگ شکست، آن را تسلیم ساخته و سرافکنده کرده و به ویرانههای انسانیای تبدیل کرده است که سالخوردگانی چاپلوس و فرصتطلب و طالبان متوهم صلح جهانی آن را مدیریت میکنند و مصالحات ذلت را در شوراهای سازمان مللیِ فاقد کمترین احساس انسانی و بیطرفی به امضا رساندند.
۱۴. حماسه الاقصی به برانگیختن نسلی جدید کمک کرد که قطبنمایش به سمت قدس تنظیم شده است و ابزارش، خلق همه اشکال نوین دانشی، عملیاتی، رسانهای، الکترونیک و ارتباطی است که در سراسر کشور، دیوارهای آن، کابلهای آن، تصاویر تلویزیونی، تصاویر زنده و شبکههای اجتماعی مشاهده میشود، درست همانطور که دشمن از ابزارهای قدرت و تأثیرگذاری برای پیروزی در نبردها و جنگهای رسانهای که از مدتها قبل تا امروز به واسطه آن بر ما پیروز شده بود، استفاده کرد. اما امروز، نسل جدید فلسطین این ابزارها و رسانهها و شبکههای اجتماعی را در کنترل خود گرفته و به واسطه آن توانسته است به افکار عمومی شکل دهد و عقلها را هدایت کند و توانست در نبرد الکترونیک به پیروزی دست یابد و تصویری کاملا در جهت خلاف آنچه که تاکنون ارائه میشد، نمایش دهد که معادلات شکلدهی به منطق انسانی را تغییر داد.
۱۵. شمشیر قدس به اصلاح روندها و مناسبتهای انقلابهای "عبری" که وطن عربی ما را درنوردیده و آن را ضعیف ساخته و در آن فتنه انگیخته و هراس افکنده است، همت گمارد تا در نهایت، آن را با تنها انقلاب واقعی عربی که همان انقلاب علیه اشغالگری صهیونیستی و علیه فرهنگ سستی حاکمیت ملی در کشورهای عربی ماست، به راه راست و درست وارد سازد.
۱۶. شمشیر الاقصی پروژههای سازشهای ذلیلانه و شکست خورده از قطعنامه ۱۹۴ تا قطعنامه ۲۴۲ گرفته تا توافقنامه کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ و در نهایت توافق اسلو و طابا را ناکام ساخت و به ویژه بعد از این شکستی که در نبرد اخیر در پی تجاوز رژیم صهیونیستی به محله شیخ جراح و تلاش برای تبدیل ساختن قدس به عنوان پایتخت این رژیم و آغاز ویرانگری در غزه و حمله به زیرساختها و امکانات لوجستیکی مقاومت به دشمن صهیونیستی وارد شد، معامله قرن را نیز کاملا مدفون ساخت.
۱۷. سقوط پروژههای عادی سازی روابط در جهان عربی و اسلامی و رسوا کردن آن دسته عربهای داخل سرزمینهای اشغالی که بر خیانت به ملتهای عربی به همان اندازه خیانت به مسئله فلسطین اصرار دارند و نیز از بین رفتن نظریه ادغام با پروژه "اسرائیلی" و عادی سازی آشکار و پنهان با آن. شمشیر الاقصی همچنین توانست مسئله فلسطین را به خانه نخست خود ، یعنی به زمان آغاز نبرد در دهه ۱۹۴۰ بازگرداند که حرارت و شعله نبرد شدت داشت و شعارهای اصولی سرداده میشد: "آزاد سازی سرزمین از نهر تا بحر".
۱۸. شکست برنامه صهیونیستها در ارتکاب جنایتهای متعدد اخراج فلسطینیان و همچنین متوقف شدن فرایند شهرک سازیها و هدایت جامعه صهیونیستی و شهروندان آن به سوی آغاز مهاجرت معکوس به کشورهایی که از آنجا به فلسطین آمدند (۱۱۲ کشور) و در سرزمینی سکنا گزیدند که به آنها تعلق ندارند... و این، بعد از آن بود که تابعیتهای دوگانهای را برای خود دست و پا کردند تا بر اثر آن، کوچاندن یک ملت کامل و محاصره برخی از آنها و آواره کردن بخش دیگر را توجیه کنند. اما بعد از هفت دهه، با نسل جدیدی روبرو شدند که جانشان را در راه عقیده، مقدسات و آزاد سازی سرزمینشان به کف درست میگیرند و فکر نمیکنم که گروه اندکی از صهیونیستها که بنا به توصیف الهی جز به صورت جمعی و از درون برجها یا از پشت دیوارها توان رزم ندارند، قادر باشند که این شرایط را تحمل کنند و از خود بگذرند و در محیط فدائیان شهادتطلب که حیات و آینده نسلهایشان و به طور خاص اموال و پروژههایشان را تهدید میکند، باقی بمانند و خوب میدانیم که قرآن چگونه آنها و حرص شدیدشان به زندگی و پول را توصیف کرد.
۱۹. شکست طرحهای تقسیم فلسطین و پروژه سایکس پیکو، که در حمله مردم فلسطین به مرزهایی متجلی شد که بین اردن و سرزمینهای فلسطینی از یک سو و بین لبنان و اراضی اشغالی از سوی دیگر ترسیم شده بود.
۲۰. نبرد شمشیر الاقصی، شکست گنبد آهنین را در رهگیری موشکهای فلسطینی به اثبات رساند. اثبات این شکست و ناکامی آشکار صهیونیستها در برخورد با نخستین موشکی که در نزدیکی دیمونا به زمین اصابت کرد، برای صهیونیستها گران تمام شد و شکست بزرگ آنها در رهگیریهای موشکهایی که همه مناطق اشغالی را هدف قرار داد نیز در این جنگ آشکار شد، ضمن اینکه در مدیریت نبرد نیز شکست خوردند، زیرا دیرزمانی بود که صهیونیستها تبلیغ میکردند که مدیریت نبرد آنها بر مبنای غافلگیری دشمن و سرعت واکنش، فلج سازی توانمندیهای دشمن، تعیین زمان بازدارندگی و توسعه فناوری تسلیحاتی که در اختیار دارند مبتنی است، اما با این حال، آنچه شاهد بودیم، شکست آشکار راهبرد نبردی که صهیونیستها علیه غزه بدان وارد شده بودند، آشفتگی تاکتیکهای آنها و ناتوانی ژنرالهای آن در وارد آوردن ضربات پیشدستانه با هدف متوقف ساختن حملات موشکی مقاومت بود، این در حالی است که صهیونیستها بانک اهداف از پیش تعیین شده و نقشه دقیق تمرکز نیروهای مسلح وابسته به حماس، جهاد اسلامی یا دیگر گروههای مقاومت را در اختیار داشتند، اما با این حال، تنها موفقیتی که به دست آوردند، قتل غیرنظامیان و ویران کردن ساختمانها بر سر ساکنان آنها در شبها بود.
۲۱. ناکامی دستگاه اطلاعات "اسرائیلی" در ردگیری این حجم انبوه از سلاح، تجهیزات و فناوریهای تسلیحاتی و جلوگیری از ورود آن به غزه و همچنین شکست این دستگاه در کشف واحدهای ساخت سلاح و کارگاههای تسلیحات و شناسایی چهرههای آن که در طول سالهای متعدد برای آماده سازی و ساخت این موشکها تلاش و آن را انبار کرده و ایستگاهها و سکوهای پرتاب آن را تجهیز کردند [جزء دستاوردهای نبرد اخیر است].
۲۲. سقوط پروژههای وهابی سازی و سلفی سازی و شکست شیوخ تکفیری در این عرصه و عدم حضور مفتی فتنه در دایره نبرد مسلحانه. در این راستا باید گفت که نبرد شمشیر قدس توانست صفوف فلسطینیان را پالایش کند و مردان لایق را برگزیند و منافقان و دروغگویان را از دایره نبرد مقدس بیرون براند. غزه بین پروژههای تروریستی و پروژههای مقاومتی و همچنین بین پروژههای تجزیه و پروژههای آزاد سازی سرزمین خود دست به انتخاب زد و همچنین تکلیف خود را با پروژههای عادی سازی روابط و عقد قراردادهایی در مقابل بازپسگیری وطن و تثبیت حاکمیت ملی بر کشور، مشخص کرد.
۲۳. شمشیر قدس، نقاب را از چهره برخی از حاکمان کشورهای عربی برافکند، حاکمانی که فکر میکردند "اسرائیل" با ارتش و زرادخانه هستهای خود میتواند از آنان در برابر حملات خارجی حمایت کند، در حالی که ما ناتوانی رژیم صهیونیستی را در حمایت از خود و مردمش در برابر حملات گروههای مسلحی که از امکانات اولیه و محدودی برخوردار بودند، شاهد بودیم.
۲۴. به دلیل همدوشی محور مقاومت سنی و شیعی با یکدیگر و مرتبط بودن سرنوشت آنها به مسئله قدس برای آزاد سازی فلسطین و همچنین توجه مشترک آنها به مسائل امت اسلامی، شمشیر الاقصی، تابوی دشمنی بین سنی و شیعه را از بین برد و به از بین رفتن کامل آن کمک کرد. زیرا هیچ تردیدی در این حقیقت باقی نماند که ایران، سوریه و حزب الله بودند که مقاومت فلسطین را در مسیر پیروزی قرار دادند و زمینه کسب قدرت و توانمندی و تکمیل امکانات و ادوات و تجهیزات زرهی و سکوهای فناورانه پرتاب موشک را برای آن فراهم آوردند، امری که رهبران "حماس" و جهاد اسلامی و همه گروهها بدون استثنا بر آن تأکید کردند. این خود ایرانیها بودند که بر توسعه قدرت رزمی، فنی، لوجستیکی و اطلاعاتی موشکهای "فجر"، "شهاب" و "قاسم"، نظارت کردند و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز تأکید کردند که ایران، حزب الله لبنان و سوریه، تنها طرفهایی هستند که با ارسال سلاح، تجهیزات، پول، آموزش، تخصص و فناوریهای روز، از مقاومت فلسطین حمایت میکنند. با اینکه جمهوری اسلامی ایران خود را در معرض دشمنی و تهدیدات آمریکایی و احتمال آغاز جنگی همه جانبه قرار داده است، اما این کشور، همه این قدرتها و تهدیدات را به چالش کشید و به عنوان مثال، یک هواپیمای جاسوسی را بر فراز تنگه هرمز سرنگون و پایگاههای آمریکایی را در عراق بمباران کرد، امری که قدرتهای ظالم طرفدار رژیم صهیونیستی را در ترس و اضطراب فرو برد و در نتیجه، جنگ افروزی علیه ایران به امری تقریبا محال تبدیل شد و همین امر، بازترتیب محاسبات تاکتیکی و راهبردی را در قبال ایران و همپیمانان آن و محور تحت فرماندهی این کشور ضروری ساخت و بر این اساس، مقاومت از این دستاوردها و این حمایت اصولی، ضمنی و لوجستیکی بهرهبرداری کرد.
۲۵. شمشیر قدس، معادله نبرد با دشمن صهیونیستی را دگرگون کرد. دیگر معادلههای تسلیم شدن و بندهای معاهدات صلح، دارای فایده یا ارزش قابل ذکری نیست، چرا که معادله مقاومت مسلحانه، به تنها راه حل مشکل مسئله فلسطین تبدیل شده است. در این حماسه، طرفهای انقلابی حقیقی و یاوران مسئله فلسطین از گروههای ارتجاعی که از مسئله فلسطین بهرهبرداری میکردند و همزمان، دست به عادی سازی روابط خود با رژیم غاصب صهیونیستی زدند، مشخص شدند، ضمن اینکه احیای حماسه قدس، "مردمی بودن" این مسئله را برجسته ساخت، چرا که مردم، مسئلهشان را از دست حاکمان و ارتشهای نظامی خارج ساختند تا بدون تکیه بر نظامهایی که وارد رابطه با صهیونیستها شدند یا ارتشهای عربی سرسپرده، نبرد مردمی خود را علیه دشمن اشغالگر آغاز کنند، به ویژه اینکه این حماسه، صفوف نیروهای مقاومت را به یکدیگر گره زد و رویکرد و مسیر آنها را یکپارچه ساخت، ضمن اینکه قطبنمای ایشان را با یکدیگر یکسان ساخت و عوامل قدرت درونی را در یکایک افراد آزاده آنها در هر جا که باشند و در هر موقعیتی که قرار داشته باشند، زنده کرد. نکته دیگر اینکه نبرد الاقصی، عناصر وحدت و قدرت بین همه مسلمانان، مسیحیان، انسان دوستان و آزادگان جهان را تثبیت و آنها را به صورت کامل از اشرار و صهیونیستزدهها و قدرتهای امپریالیستی متجاوز جدا کرد.
۲۶. نبرد شمشیر قدس، پروژه معامله قرن را به طور کامل از بین برد، پروژهای که هدف از آن، کشاندن ۱۱ کشور عربی به فرایند عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی و محاصره محور مقاومت و حمله به حزب الله و تضعیف ایران بود، ضمن اینکه حماسه غزه، ذلت شکستها و ذلت نتایج سازشهای عربی و فلسطینی زشت با این رژیم نامشروع را پاک کرد.
نماینده پارلمان تونس
زهیر مخلوف
نظر شما